چهل مناره. نام سابق تخت جمشید. (فرهنگ ایران باستان ص 130). نامی بود که بومیان محل به تخت جمشید میدادند. (یادداشت مؤلف) رجوع به پرس پولیس و تخت جمشید شود
چهل مناره. نام سابق تخت جمشید. (فرهنگ ایران باستان ص 130). نامی بود که بومیان محل به تخت جمشید میدادند. (یادداشت مؤلف) رجوع به پرس پولیس و تخت جمشید شود
دهی است از دهستان قلعه گنج بخش کهنوج شهرستان جیرفت. در 45هزارگزی جنوب کهنوج و رود خانه هلیل واقع است. 160 تن سکنه دارد. از رود خانه هلیل آبیاری میشود. محصولش غلات و شغل اهالی کشاورزی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از دهستان قلعه گنج بخش کهنوج شهرستان جیرفت. در 45هزارگزی جنوب کهنوج و رود خانه هلیل واقع است. 160 تن سکنه دارد. از رود خانه هلیل آبیاری میشود. محصولش غلات و شغل اهالی کشاورزی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
مناری که در آن کلۀ دزدان و رهزنان را چینند برای عبرت گرفتن باقی ماندگان آنها. (آنندراج). ستون و یا برجی که در کنار جاده از کلۀ دزدان و مردمان قطاع الطریق بر پا کنند تا دیگران عبرت گیرند. (ناظم الاطباء). مناری که در آن کلۀ دزدان و راهزنان و محکومان را چینند تا مایۀ عبرت مردم گردد. منارکله. (فرهنگ فارسی معین) : به دست خالی از این راه آخرت گذر است بسان کله منارت اگر هزار سر است. رازی (از آنندراج). ، مناری که فاتحین و جهانگشایان مغول و بعد از مغول از سر کشتگان می ساخته اند، نشانۀ فیروزی خود را. مناری که پادشاهان از سر بریدۀ دشمنان می کردند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، به اصطلاح لوطیان نره باشد. (آنندراج). در اصطلاح لوطیان، نره. شرم مرد. (فرهنگ فارسی معین) : شد سرآمد به رنگ کله منار در جهان هر که او زیاده سر است. عبدالغنی قبول (از آنندراج)
مناری که در آن کلۀ دزدان و رهزنان را چینند برای عبرت گرفتن باقی ماندگان آنها. (آنندراج). ستون و یا برجی که در کنار جاده از کلۀ دزدان و مردمان قطاع الطریق بر پا کنند تا دیگران عبرت گیرند. (ناظم الاطباء). مناری که در آن کلۀ دزدان و راهزنان و محکومان را چینند تا مایۀ عبرت مردم گردد. منارکله. (فرهنگ فارسی معین) : به دست خالی از این راه آخرت گذر است بسان کله منارت اگر هزار سر است. رازی (از آنندراج). ، مناری که فاتحین و جهانگشایان مغول و بعد از مغول از سر کشتگان می ساخته اند، نشانۀ فیروزی خود را. مناری که پادشاهان از سر بریدۀ دشمنان می کردند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) ، به اصطلاح لوطیان نره باشد. (آنندراج). در اصطلاح لوطیان، نره. شرم مرد. (فرهنگ فارسی معین) : شد سرآمد به رنگ کله منار در جهان هر که او زیاده سر است. عبدالغنی قبول (از آنندراج)
عبارت از تخت سلیمان علیه السلام است. (برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج). تخت سلیمان، در فارس. (از ناظم الاطباء) ، عمارت جمشید را نیز گویند و آن یکصدوچهل ستون بوده و بر بالای آن قصری ساخته بوده اند یکصدوشصت گز. (برهان). عمارت جمشید را نیز گویند. (از انجمن آرا) (از آنندراج). تخت جمشید که در فارس واقع است. (از ناظم الاطباء). چل منار: وربلندی درشت میخواهی میلی از چل مناره در برگیر. سعدی (صاحبیه). رجوع به چل منار وچهل مناره شود
عبارت از تخت سلیمان علیه السلام است. (برهان) (از انجمن آرا) (از آنندراج). تخت سلیمان، در فارس. (از ناظم الاطباء) ، عمارت جمشید را نیز گویند و آن یکصدوچهل ستون بوده و بر بالای آن قصری ساخته بوده اند یکصدوشصت گز. (برهان). عمارت جمشید را نیز گویند. (از انجمن آرا) (از آنندراج). تخت جمشید که در فارس واقع است. (از ناظم الاطباء). چل منار: وربلندی درشت میخواهی میلی از چل مناره در برگیر. سعدی (صاحبیه). رجوع به چل منار وچهل مناره شود
نام بقعه و تکیه و مزار چهل تن درویش واقع در میان تکیۀ خواجه حافظ و تکیۀ هفت تنان بشیراز. کریم خان زند عمارت و سه دیوار و حصار از آجر و گچ دور این چهل قبر بساخت و فرهاد میرزا پسر عباس میرزای ولیعهد بسال 1257 ه. ق. چهل سنگ تراشیده بر آن چهل مزار نصب نمود. (از فارسنامۀ ناصری ص 159)
نام بقعه و تکیه و مزار چهل تن درویش واقع در میان تکیۀ خواجه حافظ و تکیۀ هفت تنان بشیراز. کریم خان زند عمارت و سه دیوار و حصار از آجر و گچ دور این چهل قبر بساخت و فرهاد میرزا پسر عباس میرزای ولیعهد بسال 1257 هَ. ق. چهل سنگ تراشیده بر آن چهل مزار نصب نمود. (از فارسنامۀ ناصری ص 159)
از قلعه های قدیم اسفراین و جای هفت زوج گاو ملک دارد. آبش از رود خانه آوردغان میباشد و یک رشته قنات هم دارد. (مرآت البلدان ج 4 ص 303). دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد. در 9 هزارگزی جنوب باختری اسفراین و 6 هزارگزی باختر راه شوسۀ عمومی بجنورد به راه اسفراین واقع است، 655 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصولش غلات، پنبه، بنشن و زیره است. شغل اهالی زراعت، و قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
از قلعه های قدیم اسفراین و جای هفت زوج گاو ملک دارد. آبش از رود خانه آوردغان میباشد و یک رشته قنات هم دارد. (مرآت البلدان ج 4 ص 303). دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد. در 9 هزارگزی جنوب باختری اسفراین و 6 هزارگزی باختر راه شوسۀ عمومی بجنورد به راه اسفراین واقع است، 655 تن سکنه دارد. از قنات آبیاری میشود. محصولش غلات، پنبه، بنشن و زیره است. شغل اهالی زراعت، و قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی است از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 66 هزارگزی جنوب باختری الیگودرز و کنار راه مالرو چال به آثار واقع شده. کوهستانی و ییلاقی است و 61 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چاه و محصولش غلات و لبنیات و تریاک و پنبه و چغندر است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان جاجیم بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
دهی است از دهستان زلقی بخش الیگودرز شهرستان بروجرد که در 66 هزارگزی جنوب باختری الیگودرز و کنار راه مالرو چال به آثار واقع شده. کوهستانی و ییلاقی است و 61 تن سکنه دارد. آبش از قنات و چاه و محصولش غلات و لبنیات و تریاک و پنبه و چغندر است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی زنان جاجیم بافی وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
مناری که در آن کله دزدان و راهزنان و محکومان را چینند تا مایه عبرت مردم گردد منارکله: (بدست خالی ازین راه آخرت گذر است بسان کله منارت اگر هزار سر است)، (رازی)، نره شرم مرد: (شد سر آمد برنگ کله منار در جهان هر که او زیاده سر است)، (عبدالغنی قبول)
مناری که در آن کله دزدان و راهزنان و محکومان را چینند تا مایه عبرت مردم گردد منارکله: (بدست خالی ازین راه آخرت گذر است بسان کله منارت اگر هزار سر است)، (رازی)، نره شرم مرد: (شد سر آمد برنگ کله منار در جهان هر که او زیاده سر است)، (عبدالغنی قبول)